
راننده تاکسی اسکناس رو گرفت و پرسید؟
- یک نفری !
مکث کردم و گفتم :
خیلی وقته ....
***
نظرات شما عزیزان:
eshagh 
ساعت1:14---7 بهمن 1391
عجيب است انسان در اين دنياي فاني با اين عمر كوتاه قصه درد تنهايش را به همه گفته.
اما بنازمت اي خدا كه از سكوتت اين قصه را فهميدم.
عجيب تر بر من اين است من قصه دردم را گفتم اما خدا تو تو به چه كسي ميگويي قصه اين همه سال تنهايت را.
sadegh 
ساعت15:05---6 بهمن 1391
چه موجود عجیبی است این انسان...!
وقتی صدایش می کنی،نمی شنود...
وقتی به دنبالش می روی، نمی بیند...
وقتی دوستش داری، به فکرت نیست...
اما..........
وقتی می شنود که دیگر صدایت گرفته...
وقتی می بیند که خسته در راه افتاده ای...
وقتی به فکرت هست که دیگر نیستی...
|